عسل مامان

سلام حسین عزیزو قشنگم.

ای همه عشق، همه زندگی،همه زیبایی وهمه وجود من، از لحظه بودنت واژه شکر وسپاس از پروردگار را بر لبانم جاری ساختی و من هر روز هزاران هزار بار خداوند مهربان را شاکرم که تورا -بهترین هدیه و بزرگترین نعمتش را- به من بخشید، خوشبختی را با تمام وجود در بودن در کنار تو احساس میکنم و عشق را در نگاه به چشمان معصومت لمس می کنم.

بی نهایت دوستت دارم و برای شادی و خوشبختی ات از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نخواهم کرد.

از خدای خوب و مهربان بهترین ها را برایت آرزومندم بزرگ مرد کوچک من.

روز بعد از عید فطر رفتیم پارک سرپوشیده شاپرک، برات جذابیتی نداشت و از وسایل بازیش خوشت نیومد،محیط کوچکی بود و فضایی برای راه رفتن و بدو بدو نداشت،سرسره بادی داشت، استخر توپ داشت که اصلا خوشت نیومد،فقط ازاین ماشین قرمز خوشت اومد که وقتی روشن می شد آهنگ میخوند و عقب و جلو میشد ویه وسیله دوچرخه مانند زردرنگی بود که بایست سوار بشی و از یک سطح شیبدار خیلی ملایمی پایین می اومد که علاقه ای به سوارشدنش نداشتی فقط باهاش بازی میکردی.

چند روز پیش هم رفتیم باغ پرندگان که خدا رو شکر خیلی بهت خوش گذشت ولی نمیذاری ازت عکس بگیرم.درحین گردش تعدادی عکس از عسلم گرفتم که برات میذارم.

اینجا هم شیلنگ آبی پیدا کردی برای بازی

عاشق آب بازی و شیلنگ هستی

خدای من ، بزرگ پروردگار من ، حافظ و نگهدار عزیزترین عزیزان زندگیم باش.

کاش زمان در همین روزهای قشنگ ثابت میماند و جلو نمیرفت.

خدایا سایه پرمهر وپرعطوفت مادرم را سالهای سال بالای سر من و فرزند دلبندم نگهدار.

خدا جونم به خاطر تموم لحظه های شاد زندگی، به خاطر تموم لحظه هایی که پسرم رو در آغوش می گیرم و صدای خنده هاش در گوشم می پیچه هزاران هزار بار شکر.

تمام لحظه ها دلتنگ توام ، حتی آن زمانی که در آغوشم می فشارمت چرا که می دانم این روزها تکرار نخواهند شد.